بیست خرداد 96

دیروز از ساعت شش و نیم که برگشتم تا شش صبح روز بعدش خواب بودم بعد هم کنکور زبان قسمت زبان تخصصیشو صحیح کردم باورم نمیشه....شصت درصد....تا سال قبل بیشتر ده درصد نمیزدم...باورم نمیشه تا حدیووو البته هنوز معلوم نیست دقیق... باید صبر کنم تا خود سازمان سنجش کلید ها رو بزنه...اگه شصت درصد زده باشم احتمالا اسپانیایی تهران قبولم....باحال نیست؟ بیست خرداد 96...

سال تحصیلی 95 به پایان رسید ..امروز 28 اردیبهشت سال 96 و یه روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری است.. بعد از تغییر و تحول های بسیار و لطف خدا که غیر قابل انکار بود در رقم زدن این اتفاقات ... باید بگم که تموم شد و باورم نمیشه که تموم شده و البته با ثمر هم بود تجربیات زیادی به دست اوردم...تمومممم شدددد.... شنبه میرم باغملک ببینم چه خبره ..... مثل اینکه این نوشته رو ذخیره نکرده بودم ...الان ادامه میدم امروز بیست خرذاذ 96 هستش..ده تیر امتحانا شرو میشه...مثه یه رویاهه ...واقعا اگه به رویاها و معجزه باور داشت اتفاق میفته...از سال 95 به بعد دیگه از اول سال نمیتونم بگم اخرش چطوریه....دوست دارم عکس بگیرم و اتفاق مهم زندگیمو ثبت کنم...چون دیگه هیچی جز زندگیم ارزش نداره که درگیر کنم خوذمو خیلی....زندگی شخصی....اخیرا درگیر سریال friends شدم ولی خیلی نت ندارم بتونم دانلود کنم دو فصل و نیم دیدم....احتمالا در اینستاگرام فعال تر ظاهر شم از این به بعد...باغملگ رفتم اصن همشون مرخصی بودن...  البته تعجب نداره ...همیشه همینطور بودن بیست خرداد 96...ادامه مطلب

دیروز از ساعت شش و نیم که برگشتم تا شش صبح روز بعدش خواب بودم بعد هم کنکور زبان قسمت زبان تخصصیشو صحیح کردم باورم نمیشه....شصت درصد....تا سال قبل بیشتر ده درصد نمیزدم...باورم نمیشه تا حدیووو البته هنوز معلوم نیست دقیق... باید صبر کنم تا خود سازمان سنجش کلید ها رو بزنه...اگه شصت درصد زده باشم احتمالا اسپانیایی تهران قبولم....باحال نیست؟ بیست خرداد 96...

حس میکنم در مورد اون نامه دیشب یکم زیادی واکنش نشون دادم ...خیلیم موضوع قابل توجه و دارای اهمیتی نبود....یه جوری بهم کمک کرد تصمیمات بهتری بگیرم...فکر میکنم این مسایل نباید باعث بشه که من از اینده ام ناامید بشم...پروسه یاذگیری انگلیسی بهم یاد داد که باید قوی باشم به طور مستمر و با انگیزه بمونم مهم ن بیست خرداد 96...ادامه مطلب

امروز کتابخونه زنگ زد گفتش سه شنبه ساعت ده حدودا نشست کتاب برگزار میشه...یه کوچولو هیجان زده ام...مطمینا قراره در مورد ایلتس و نحوه ی برگزاریش حرف بزنم ...نمیدونم چجوری شروع کنم...عصرش هم این شهر جنوبی رو به مقصد تهران ترک میکنم....تهران....معجزه یه رویا نیست اگه باورداشتی بهش و به دستای خدا در براو بیست خرداد 96...ادامه مطلب

وقتی مطالب گذشته وبلاگم رو که شامل باورها و افکارم تو دوره های زمانی خاصی بوده رو میخونم متوجه میشم که چه باورهای جالبی رو داشتم اعتقاد به معجزه ...وجود خدا و باور به حکمتش...در کل فکر میکنم معجزه یعنی یه اتفاق باورنکردنی...یه چیزی که همیشه میخواستیم....معجزه یه اتفاق بزرگه تو زندگی ...بزرگی خدا رو بیست خرداد 96...ادامه مطلب

میخواستم که روز شنبه نرم سر کلاس و باید به انا میگفتم واسه همین بعد از امتحان بهش به المانی گفتم و اونم متوجه شد ...باورم نشد یه لحظه....خیلی اتفاق مهمی بود...و بعد ازمایش خون دادم و همه چی عالی پیش رفت...خدا رو شکر...هوای اصفهان هم عالی بود ...خیلی سرد .دما زیر صفر و منفی چهار....تا حالا هیج جا به بیست خرداد 96...ادامه مطلب

سلام ساناز ... میخوام بدونی که ممکنه خیلی وقتا از حالا به بعد منتظر نتایج مختلفی باشی نتایجی که ممکنه دیر مشخص شه حتی بعد از چند ماه...شاید الان درگیر یکی از اونایی ...میخوام بدونی که اولا به خدا توکل کن چون اون دقیقا میدونه که تو چی میخوای و چرا اینو میخوای  گاهی اوقات خیال میکنیم که مثلا فلان عنوا بیست خرداد 96...ادامه مطلب

نمیدونم چی میشه ولی واقعا وقتی به معجزاتی فکر میکنم تو چند ماه گذشته اتفاق افتاد برام ... حس میکنم همه چی با یه دلیلی برام اتفاق افتاد ولی از اونجا که سرنوشت معینه همه چی به اونجایی هدایت میشه باید باشه...باید اتفاق بیفته...خدایا ...ممنونم... خیلییییی بیست خرداد 96...

احتمالا الان زمان مناسبیه برای نوشتن همه چی ..مثل کتاب های کنکوری ..الان میخوام از سیر تا پیاز ماجرا رو بگم...وقتی به آخرای آبان تا چهار بهمن سال 95 فکر میکنم یا حتی اسفندش..میبینم که واقعا خدا با چه قدرت بزرگی دنیا رو به جایی که باید بره پیش میبره...معجزه اتفاق میفته وقتی به دستای خدا در براورده کر بیست خرداد 96...ادامه مطلب